نام «سعيد حجاريان» را نخستين بار 22 اسفند 78 شنيدم در حالي که در فکر انجام تکاليف نوروزي مدرسه بودم. بعدها هرچه بزرگ تر شدم بيشتر او را شناختم و دليل ناراحتي و نگراني خانواده و معلم هاي مدرسه از حمله به حجاريان در آن زمان بيشتر برايم مشخص شد. امروز روبه رويش نشسته ام تا با او گفت وگو کنم و نظراتش را درباره آرايش سياسي کشور جويا شوم. گفت وگو با سعيد حجاريان راحت نيست هرچند او به گرمي پذيراي ما مي شود. عصر يک روز گرم تابستاني او را در خانه اش ملاقات کردم در حالي که روي مبل چرمي کرم رنگي نشسته بود و پشت سرش کتابخانه بزرگي قرار داشت. لباس راحت تيره رنگي به تن داشت و عينکش را روي دسته مبل گذاشته بود. آنقدر گرم و صميمي درباره مسايل حرف مي زد که هرچه مي گذشت بيشتر شبيه گپ وگفت بود تا مصاحبه رسمي. او بارها تاکيد کرد شايد من و هم سن و سال هايم مسايل آن روزها را به ياد نياوريم، به همين جهت در طول مصاحبه اشاره هايي هم به انتخابات 76 و مسايل پس از آن و شباهت ها و تفاوت هايش با انتخابات هاي بعدي داشت. آنچه مي خوانيد حاصل دوساعت گفت وگو با سعيد حجاريان است هر چند متن آماده و تاييدشده توسط او نسبتا کوتاه است. حجاريان در اين دوساعت از نگراني ها و اميدهايش سخن گفته است. تعريف شما از اعتدال چيست؟ فعلااعتدال در فرهنگ سياسي ما مفهومي گنگ است، يعني هم به لحاظ تئوريک بايد تعريف اعتدال مشخص شود و هم به لحاظ پايگاه اجتماعي بايد مشخص شود، اعتداليون چه قشري را نمايندگي مي کنند. به نظر من اعتدال به يک معنا بازگشت به نوعي تعادل است. اعتداليون آمده اند که همه چيز را سر جاي اول برگردانند و تعادل را برقرار سازند. از اين رو دولت اعتدال بايد گرايشي طبيبانه داشته باشد و مشکلاتي را که طي اين هشت سال به وجود آمده است، درمان کند. دولت فعلي مالامال از نيروهاي کم کيفيت و رانت جو شده است، بنابراين راندمان پايين آمده است. آقاي روحاني حرف خوبي زده، گفته يک عده که بدون بليت سوار شده اند، بايد پياده شوند؛ من معتقد هستم که حتما بايد بوروکراسي ما کارآمد شود. اساسا بهره وري يعني همان عقلانيت. پس اعتداليون آمده اند تا راندمان را بالاببرند. از اين منظر اعتدال يعني بازگشت به عقلانيت تا به کمک آن عقب ماندگي را بتوان جبران کرد. به نظر من دولت مهرورز خيلي سودايي بود و سوداهاي عجيب و غريب در کله اش بود. مثلاهمين سوداي اداره جهان. چرا اين را مي گوييد؟ شنيدم که رييس دولت مي گفت اگر ما نتوانيم جهان را اداره کنيم نمي توانيم ايران را نيز اداره کنيم. مي دانستيد که اين حرف «تروتسکي» است!؟ تروتسکي مي گفت محال است که سوسياليسم در شوروي بنا شود. اول بايد «انقلاب جهاني» رخ دهد، بعد «سوسياليسم» را در شوروي بنا کرد. حالانمي دانم اين دولت اين حرف را از کجا آورده است که مي زند. اين حرف سودايي است يا پوششي است براي رفتار و عملکرد؟ نخير! خودشان امثال اين حرف ها را باور دارند. شنيده ام که مي گفتند، ما آدمي داريم که مي آيد و نگاه مي کند به زمين و مي گويد اينجا معدن مس است، آنجا معدن اورانيوم است و... حتي با نگاهش آدم را «اسکن» مي کند، به قولي «اسکنر» است. فکر نکنيد خودشان اينها را باور ندارند، آنها واقعا به اين امور باور دارند و نمي توان دولت را دست اينها داد. چه شد که اصلاح طلب ها از روحاني حمايت کردند؟ اولااصلاح طلبي مغايرتي با عقلانيت ندارد. اصلاح طلبي يعني گام به گام مسيري را تصحيح کردن، پس در ذات اصلاح طلبي عقلانيت خوابيده است. به همين خاطر اعتدال با اصلاح طلبي هم پوشاني دارد. اما چرا از روحاني حمايت شد؟ اوضاع به قدري به هم ريخته بود که ديگر همه خسته شده بودند، حتي راست ها. دولت فعلي هر کاري را که خواسته، کرده است. معيشت مردم خراب است. حسابش را کنيد، با اين تورم و بيکاري و اين اوضاع جهاني که عليه ماست، اينها هنوز دغدغه شان «هولوکاست» است. آخر «هولوکاست»چه ربطي به دولت دارد؟ دولت بايد به امور مملکت برسد، به اين حرف ها چکار دارد آخر!؟ يعني عواملي را که باعث شد اعتدال گرايان و اصلاح طلب ها به هم نزديک شوند، عقل گرايي مي دانيد؟ ما در آرايش سياسي کشور اعتدال گرا نداشتيم. آقاي روحاني آمد و اين صحبت را باز کرد. بزرگان گفتند، بياييد عقلاي طرفين جمع شوند و کمک کنند تا بلکه شايد بشود کاري کرد. يعني آن هم با اطمينان صددرصد نيست؟ نه، اطميناني نيست. فکر مي کنيد با اين اوصاف چقدر دولت روحاني موفق عمل کند؟ ببينيد آقاي روحاني مشکلي که دارند اين است که يک عده عناصر غيرمسوول به رانت دولتي چسبيده اند. روحاني اين رانت ها را بايد قطع کند. اگر اين کار را نکند اينها مشکلات جدي اي را ايجاد مي کنند. چون که خوان خيلي گسترده شده است. مثلاوزير سابق بهداشت با عده اي از اين رانت خواران برخورد کرده بود، بعد هم ناگهان در رسانه ها ديديم که يک مشت مريض را برده اند و در بيابان ها گذاشته اند، يادتان که هست؟ همان اتفاق افتاد گردن وزير. يعني آن رانت خواران براي وزير اين دردسر را درست کردند؟ بله! وقتي وزير رانت آنها را قطع کرد، اينها هم بازي درآوردند. مي خواهم بگويم در «اشل» بزرگ تر براي آقاي روحاني هم از اين مريض ها خيلي مي گذارند در بيابان ها. دقت کرديد که چه مي گويم؟ بله! يعني ايشان هم بايد منتظر چالش هاي فراوان باشد. بالاخره اگر آقاي روحاني مي خواهد راندمان را بالاببرد، بايد رانت را قطع کند. زيرا رانت باعث مي شود راندمان پايين بيايد. اما اين کار سختي است و بايد ايشان تا آخر بايستد! يعني هزينه ها را هم بايد قبول کند؟ بله! البته همه بايد به ايشان کمک کنند، نه فقط اصلاح طلبان و آقاي هاشمي و خاتمي، بلکه افراد پاک دست جناح راست نيز بايد کمکش کنند. با توجه به اينکه آقاي عارف هم پيشنهادهايي دارد براي حزب فراگير اصلاح طلبان، برخي اصولگرايان هم پيگير حزب فراگير هستند، فکر مي کنيد کشور ما آماده فعاليت حزبي است؟ چقدر بستر آماده است که احزاب فعاليت کنند؟ خيلي خوب است که اينها حزب بزنند چون فعلابين اينها تصادم و تعارضي نخواهد بود. اوضاع به گونه اي است و همه ديده اند که دولت سودايي چقدر ضربه زده است، پس همه مجبورند که فعلادعوا را کنار بگذارند تا تعادل را برگردانند! در اين جريان، تندروها کجا قرار مي گيرند؟ اصولگرايان به تدريج سعي کرده اند تا با آدم هاي تندرو طيفشان مرزکشي کنند و کم کم حسابشان را از اينها جدا مي کنند. کم کم همه دارند مي گويند که ما نبوديم! نبايد مسووليت آنچه پيش آمده را قبول کنند؟ بايد قبول کنند! اگر خودشان بخواهند ادامه حيات سياسي بدهند، بايد مسووليت قبول کنند. ما نمي خواهيم بگوييم، اما در داخل خودشان بايد اين موضوع را بررسي کنند و خودشان را نقد کنند. البته بايد بگويم که وظيفه مهم اصلاح طلبان هم در شرايط فعلي نقد خودشان است. ما هم بايد بررسي کنيم که چطور شد که چنين شد. تکليف سهم خواهي ها چه خواهد شد؟ بالاخره قصه سهم خواهي همواره هست. اما بايد افرادي جلو بيايند و نهيب بزنند که کشور ما ديگر توان سهم خواهي ندارد. ما بايد ببينيم که منافع ملي چيست و تعريف دقيقي از منافع ملي امروزمان ارايه کنيم. آن گاه همه بر اين اساس کار کنيم. بحثي را که امروزه در مورد پايگاه اجتماعي آقاي روحاني مطرح مي شود و اينکه گفته مي شود پايگاه راي ايشان اصولگرايان بوده است، چگونه بررسي مي کنيد؟ بخشي از پايگاه راي روحاني حتما اصلاح طلب ها بوده اند، بخش ديگر رايش طبقات فرودست بوده اند. يعني در روستاها هم آقاي روحاني راي داشت؟ راي روستاها به روحاني خيلي بالابود. آمار را وقتي با دقت نگاه کنيد، مي بينيد که در روستاها و شهرهاي کوچک راي روحاني راي بالايي بود. ايشان توانست بخش هاي اصلي جامعه را جذب کند. مخصوصا اقليت ها، به خصوص اهل سنت. عامل اين را چه مي دانيد؟ به خاطر اينکه جناح راست و بقيه، گرايش ايدئولوژيک قوي داشتند. اما آقاي روحاني بحث گشودن درها را مطرح کردند که بسيار مهم بود. فکر مي کنيد چقدر حمايت آقاي خاتمي و آقاي هاشمي تاثير داشت در راي آقاي روحاني که مردم بيايند و راي دهند؟ اين حمايت، راي را بالابرد. بالاخره راي يک عده سرگردان بود. نمودارها نشان مي دهد از زماني که اين دو نفر گفتند ما از روحاني حمايت مي کنيم، راي روحاني، رشد کرد. دوم خرداد 76 که اتفاق افتاد، ما شاهد جشن خياباني نبوديم، اما امسال ما با جشن هاي خياباني مواجه بوديم که در آن مردم، خود مطالبات را به صورت شعار مطرح مي کردند. ببينيد، در دوم خرداد هم مردم تمايل داشتند که بيرون بريزند و جشن بگيرند. پس چرا جشني نداشتيم؟ موتورسوارها به خيابان ها ريختند و خيابان پر شد از موتور سوارها. شبي که آرا را اعلام کردند، من از سر «به آفرين» که ستاد ما بود، آمدم به «وليعصر» که ديدم پر از موتوري است. برگشتم به ستاد گفتم اوضاع اين طور است. سپس آقاي خاتمي دستور دادند که کسي براي جشن نرود. يعني اگر وضع آنگونه نبود مردم مي آمدند توي خيابان ها. فکر مي کنيد وضعيت تندروها چه مي شود؟ تندروها که فعلاساکت هستند. فکر مي کنيد ساکت مي مانند يا نه؟ فعلاکفن ها را داده اند خشکشويي تا بعدا بگيرند و بپوشند (مي خندد)! خودسرها چطور؟ اينها قابل کنترل هستند. اينها عددي نيستند! فکر مي کنيد چقدر زمان ببرد که اين وضعيت اقتصادي به حالت نرمال برسد؟ خيلي کار مي برد، خدا مي داند که چقدر اوضاع خراب است. وضعيت اصلاح طلبان چه خواهد شد، چه برنامه هايي دارند؟ بالاخره يک عده به دانشگاه مي روند، يک عده به سمت کار روزنامه نگاري مي روند و يک عده هم به سمت اموري ديگر مي روند. همه کاري مي شود، کرد! البته بايد بگويم لازم نيست که همه به دولت بروند، بلکه ما بايد به سمت فعاليت هاي مدني پيش برويم.

نظرات